همانطور که از اسم این متن پیداست من، آوین عالم نژاد تجربه ی کار کردن در یک موزه داشتم و اسمش موزه ی عروسک های ملل بود. درکل عروسک های قدیمی را از کشور های مختلف جمع میکردند و در موزه قرار می‌دادند، اما در آنجا چیز های جالب دیگری هم به جز عروسک پیدا می شد. زمانی که ۷ یا ۸ سالم بود یعنی سال ۱۳۹۷ یا ۱۳۹8، در تعطیلات عید در بخش کودکان آن موزه کار میکردم. به کمک آقای ناصری عزیز قصه هایی را یاد گرفتم تا برای بقیه تعریف کنم. قصه هایی مثل شاماران که به صورت سایه بازی نمایش میدادم. یا داستانی مصری که تصاویر آن روی پارچه ی روی میز بود. در طبقه ی پایین تونلی بسیار جالب که پر از اسباب بازی های قدیمی کودکان بود، وجود داشت. آن تونل ارتفاع کمی داشت و بزرگتر ها به سختی وارد آن میشدند. الهه و آزاده ی عزیز هم که در بخش های مختلف موزه مشغول بودند در آن مدت بسیار به من کمک کردند. آن عید برای من بسیار متفاوت و هیجان انگیز بود و چیزهای جدیدی هم یاد گرفتم.
امیدوارم از این متن لذت برده باشید.