قرار است امسال گنجشک زمان های بیشتری را در کوهستان به جست و خیز و پرواز بگذراند و پرواز خود را از گلاب دره در روز جمعه ۱۸ فروردین آغاز کرد .
و کلی ماجراجویی و گفتگو و خنده را تجربه کرد . جای گنجشک هایی که در بین مان نبودند خالی ، تلاش بر این است که در فصل بهار چند بار سرو کله گنجشک ها در گلاب دره پبدا شود امیدوارم آنجا به هم برسیم .
گنجشک فرا رسیدن نوروز را به همه گنچشک های جهان تبریک می گوید و برای همگی سالی سرشاز از پیروزی و تندرستی آرزومند است 
اواخر اسفند سال ۱۴۰۱ روز پنجشنبه ۲۵ اسفند در یک روز باراااانی ، تعدادی از گنجشک ها در لانه باغ حاصل در دماوند دور هم جمع شدند و کلی جیک جیک کردند و از ماجرای برنامه پرواز یک خانواده گنجشکی به یک لانه دووور شنیدند لانه ای در آن سوی اقیانوس اطلس !
باشد هر جا که می روند و ریشه می دهند ، حال دل شان خوب باشد
در این برنامه دور همی تخم مرغ های نوروز رنگ کردیم و به نوبت و برخی هم بی نوبت ! از آتش پریدیم و شعر خواندیم : « زردی من از تو و سرخی تو از من » !
این برنامه با خوداش تجربه شب مانی هم داشت که در نتیجه اش تماشای شبنم های صبحگاهی را برای من ایجاد کرد و فرصت دیدار با جوانه زدن ها که بسی خوش بر دلم نشست .
نویسنده متن و عکس ها : هیوا علیزاده
این پرواز از آن پروازهای پر تجربه بود
از آن پروازهایی که به احتمال زیاد سال های مزه دیدن و چشیدن هایش با گنجشک همراه خواهد بود !
جای همه گنجشک هایی که همراه نبودند خالی !
در ادامه یک گزارش کوتاه که توسط یکی از گنجشک ها به نام دریا محسنی صدیق دوازده ساله تهیه شده است اینجا به اشتراک گذاشته می شود .
دریای عزیز به خاطر ثبت این گزارش ازت ممنونیم
سفر قشم
ما روز دوشنبه ۲۴ بهمن از تهران سوار قطار شدیم و تقریباً ۱۶ تا ۱۷ ساعت در راه بودیم تا سه شنبه ۲۵ بهمن به بندر عباس برسیم. بعد رفتیم بندر تا سوار کشتی بشیم و حدودا بعد نیم ساعت، چهل و پنج دقیقه به خود قشم رسیدیم. به یک رستوران رفتیم تا ناهار بخوریم و بعد از آنجا سوار هایلوکس شدیم و حدود یک ساعت طول کشید تا برسیم اقامتگاه و آنجا کمی استراحت کردیم. بعدش، رفتیم و یک لنج درحال ساخت را دیدیم، و با توضیحات سازنده های آن لنج، به چگونگی ساخت آن ها هم پی بردیم. نزدیکای عصر، رفتیم به دیدن دره تندیس ها و فهمیدیم، که سنگ های آنجا بر اثر فرسایش باد و آب به وجود آمده بودند. بعضی هایمان از آن سنگ ها و سخره ها بالا رفتیم و کمی آنجا صبر کردیم، تا غروب خورشید را تماشا کنیم. بعد از غروب سوار هایلوکس شدیم و اقامتگاه رفتیم. در آنجا شام خوردیم و بعد هم خوابیدیم.
روز بعد یعنی چهارشنبه ۲۶ بهمن صبح بیدار شدیم و توی اقامتگاه صبحانه خوردیم و بعدش سوار هایلوکس شدیم و تقریبا نیم ساعت تو راه بودیم تا رسیدیم به بندر و از اونجا سوار قایق موتوری شدیم تا بریم جزیره هنگام و طی راه دلفین ها را هم دیدیم که گروهی حرکت میکردن! بعد به جزیره هنگام رسیدیم و زیر انداز پهن کردیم، لباس هایمان را عوض کردیم تا بریم تو آب و کلی شنا کردیم. بعد رفتیم کمی جزیره گردی کردیم! اونجا کلی موجودات مختلف مثل خرچنگ و کلی چیز های دیگه دیدیم. بعد در بازارچه محلی هنگام گشتی زدیم و در آنجا ناهار خوردیم. بعد به اقامتگاه رفتیم و کمی استراحت کردیم و نزدیکای عصر رفتیم خونه ی یکی از راننده ها تا شتر و بز هاشونو ببینیم و خوردن شیر شتر را تجربه کردیم! بعد هم پیاده رفتیم تا کبابی و اونجا کباب بز خوردیم و بعد از کمی پیاده روی رسیدیم به اقامتگاه و خوابیدیم.
روز بعد یعنی پنجشنبه ۲۷ بهمن صبحانه خوردیم و وسایل هایمان را جمع کردیم و اتاق ها را تحویل دادیم و به جنگل حرا رفتیم. با توضیحات راهنما، فهمیدیم که ریشه های درخت های اونجا درون آب دریا هستند و شوری آب را تسویه میکردن و به آب شیرین تبدیل میکردن! بعد دیدین جنگل حرا، به چاه کوه رفتیم و اونجا با آقای امین ابراهیمی در کوئی، نویسنده و عکاس پر تجربه ی یک کتاب آشنا شدیم و بعد راه افتادیم تا بریم ناهار بخوریم. بعد از ناهار، رفتیم ساحل که کمپ بزنیم وقتی اونجا رسیدیم چادر ها را برپا کردیم و وسایل هایمان را هم داخل چادر ها گذاشتیم. بعد رفتیم دریا که شنا کنیم و تا تاریکی شب در آب بودیم! بعدش هم با آتیش خودمان را گرم و خشک کردیم و بعد از یک پیاده روی شبانه لب ساحل، در چادر ها رفتیم و خوابیدیم.
روز بعد یعنی جمعه ۲۸ بهمن بیدار شدیم و وسایل ها و چادر ها را جمع کردیم. بعد رفتیم بندر که سوار کشتی بشیم و به سمت بندر عباس برویم. از کشتی پیاده شدیم و در بندر عباس ناهار خوردیم و بعد راه افتادیم و رفتیم به ایستگاه قطار و سوار قطار شدیم و فردای آن روز یعنی شنبه ۲۹ بهمن تقریبا ساعت ده صبح به تهران رسیدیم.
نویسنده متن : دریا محسنی صدیق
عکس ها : از رادین خاصل و هیوا علیزاده
به امید ساخت دیگر پروازهای گنجشک
گنجشک در حال برنامه ریزی کردن برای رفتن به اینجا است ! قرار است ۲۴ بهمن پرواز را با ۲۲ گنجشک آغاز کنیم البته پرواز گنجشکی با قطار قرار است باشد !
رفتنی شدیم تجربه ها را با شما شریک می شویم.
گنجشک ها قبل از اتاق فرار
گنجشک ها بعد از اتاق فرار
جای همه گنجشک هایی که در این برنامه فرار نبودند خالی به آن ها که بودند که خیلی گویی خوش گذشت .
چهار جلسه پر از هیجان و یادگیری را با تعدادی از گنجشک ها در کنار یکدیگر گذراندیم پایتونی شدیم !
در جلسات آخر کمی هم با فرمان های گرافیکی آشنا شدیم و چنین چیزهایی خلق کردیم :
در حال رسم شدن و کد برنامه این شکل را هم می توانید در ویدئو زیر ببینید.
گنجشک از صمیم قلب از معلم این دوره آرش روحانی عزیز به خاطر صبوری و احساس مسئولیت اش برای آموختن قدردان است .
تلاش این است که آموختن برنامه نویسی پایتون در گنجشک ادامه داشته باشد.
برنامه های آتی از همین وبلاگ و همینطور از طریق ایمیل به اعضا گنجشک اطلاع رسانی خواهد شد.
عزیزانی که علاقه مند به دریافت اخبار و فعالیت های گنجشکی هستند لطفا وارد بخش عضویت شده و فرم مربوطه را تکمیل نمایند.
گنجشک برگزار می کند :
گردش فرار از یک اتاق در برج میلاد
دعوت شدگان :
همه گنجشک ها
بالای ۱۰ سال
تاریخ برگزاری برنامه : پنجشنبه - ۲۴ آذر
محل برگزاری : برج میلاد تهران
زمان شروع : ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر
زمان پایان : ساعت ۵ غروب
تغذیه : بر عهده شرکت کننده
حمل و نقل : بر عهده شرکت کننده
محدوده سنی : از ۱۰ سال تا ۵۰ سال
حداقل نفرات : ۸ نفر ( ۴ نفر در هر اتاق)
حداکثر نفرات : ۱۲ نفر ( ۶ نفر برای هر اتاق فرار)
هزینه برنامه : نفری ۱۵۰ هزارتومان -( ۱۲۰ هزارتومان بلیط + ۳۰ هزارتومان سهم دانه گنجشک)
نکته مهم : به علت محدودیت ظرفیت اولویت با عزیزانی است که سریع تر ثبت نام کرده اند
راهنمایی : اگر پرسشی درباره خود اتاق فرار دارید می توانید اینجا کلیک کنید.
محورهای برنامه شامل : حضور در اتاق فرار- دورهمی و جیک جیک گنجشکی
جزئیات بیشتر برای گنجشک هایی که اعلام حضور می کنند ارسال خواهد شد
حداکثر زمان اعلام حضور : تا ساعت ۱۸ روز سه شنبه ۲۲ آذر
قبل از اعلام حضور حتما روی «اصول توافقی گردش گنجشک» کلیک کرده و مطالعه نمایید
حال در صورت تمایل برای اعلام حضوردر گردش اینجا کلیک کنید.
بالاخره با تعدادی از گنجشک ها در روز جمعه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۱ به باغ پرندگان تهران رسیدیم .
گنجشک های هم پرواز این گردش : رادین، هانا، آوین، هیوا، امیرحسین، رها، مهدی، آرش بودند، گنجشک ها کلی دوست جدید یافتند از جمله ایشان :
روز پراز ماجرایی داشتیم از آشنایی با ماندالین رنگارنگ و شگفت انگیز تا جغد کوچولویی به نام اکبر !
که در دستان مربی پرنده توانستیم لمس اش کنیم . و البته با یک دوست با ابهت نیز از نزدیک ملاقات داشتیم : عقاب !
و البته کلی طناب نوردی و تاب بازی های هیجان انگیز را تجربه کردیم که عکس هایش برسد و قابل انتشار باشد اینجا قرار می گیرد!
همچنین در این فضای پر از پرنده کمی با یک کتاب آشنا شدیم و کمی از آن را با هم ورق زدیم و خواندیم که البته به زودی معرفی بیشتری از آن را اینجا قرار خواهیم داد.
بخشی از کتاب :
وادی
شناخت
در این وادی هر یک از ما راهی ناهم‌سان را بر‌می‌گزینیم
و از قانون های گوناگون سرمی‌پیچیم.
این بار گنجشک هایی که برای کار روی پروژه دور هم جمع شدند :
امیرحسین، رادین ، آوین، آرش، دریا ، بردیا و هیوا بودند . بماند که با چالش ترافیک سنگین تعدای از این گنجشک ها بالاخره خود را به محل قرار کار که باغ کتاب تهران بود رساندند و لازم است از مهناز عزیز که کاپیتان عزیز در انتقال تعدادی از گنجشک ها در این ترافیک سنگین بودند صمیمانه با زبان گنجشکی تشکر کرد : جیک جیک جیک .
دورهمی مان با گفتگو و البته خوشمزه خوری و پرداختن به کارهای ساخت و ساز و بعد هم گردش در باغ کتاب تهران پیش رفت .
در این جلسه توانستیم هذلولی را با کمک معادله ای که داشتیم به سرانجام برسانیم و مسیر سخت برای رسم و ساخت ایشان منجر به خلق اشعاری عاشقانه برای جناب هذلولی شد که خب بعدا شاید از این اشعار رونمایی شود .
